امام حسین علیه السلام پس از مهلت یک شبه، یاران را جمع کرده و فرمودند که دور خیمهها گودالی همچون خندق حفر کنید و در آن آتش روشن کنید تا از یک طرف درگیر باشیم و به حرم پیامبر دستدرازی نکنند. یاران خارها و هیزمهای بیابان را جمع کردند و در خندق انداختند تا صبح عاشورا آتش زنند.
آن مرد آمد. آن مرد با اسب آمد. اسب سفیدش. ذوالجناحش. آن مرد با اسب آمد. با یارانش. با فرزندانش. با خواهرش، زینب. و با کودکانش. نوزاد چند ماهه اش، دخترش سکینه. آن مرد آمد. با قلبش که به وسعت دریا بود. با ایمانش که به بلندای آسمان بود. آن مرد آمد به صحرای کربلا […]