نکوهش سستى در عمل
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تنکابن ۲۴» امام (عليه‌السلام) در اين کلام حکمت‌آميز نخست به سرنوشت کسانى اشاره مى‌کند که در انجام وظايف الهى خود کوتاهى مى‌کنند، مى‌فرمايد: «کسى که در عمل کوتاهى کند، به اندوه گرفتار مى‌شود»؛ (مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ).

ممکن است اين اندوه و غم در آستانه‌ انتقال از اين دنيا باشد که انسان‌ها چشم برزخى پيدا مى‌کنند و چنان کسانى سرنوشت رقت‌بار خود را مى‌بينند و فريادشان بلند مى‌شود و مى‌گويند: (رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَکْتُ)؛ «پروردگارا! مرا بازگردانيد، شايد در برابر آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم».

نيز ممکن است اشاره به غم و اندوه در سراى آخرت باشد، همان‌گونه که قرآن از زبان آنها نقل مى‌کند: (يَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللهِ)؛ «اى افسوس بر من! از کوتاهى‌هايى که در اطاعت فرمان خدا کردم».

نيز شايد اين غم و اندوه در خود دنيا باشد، زيرا گاه انسان بيدار مى‌شود و براى کوتاهى‌هايى که کرده افسوس مى‌خورد و غم و اندوهى جان‌کاه او را فرامى‌گيرد؛ چرا که مى‌بيند ديگران با اعمال صالح سراى جاويدان خود را آباد کرده‌اند و او با کوتاهى‌هايش سراى جاويد خود را ويران ساخته است. البته جمع ميان اين سه تفسير نيز مانعى ندارد.

سپس امام (عليه‌السلام) در ادامه‌ اين سخن جمله‌ پرمعنايى مى‌گويد که در واقع شرحى است از کوتاهى در عمل، مى‌فرمايد: «خدا به کسى که در مال و جانش نصيبى براى او نيست، اعتنايى ندارد»؛ (وَلا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَنَفْسِهِ نَصِيبٌ).

اشاره به اين‌که کسانى در دنيا و آخرت مورد عنايت پروردگارند که از بذل جان و مال در راه خدا دريغ ندارند، و به بيان ديگر، ايمان و يقين و وفادارى خود را به اسلام در عمل ثابت مى‌کنند. درست است که جان و مال همه از سوى خداست و اگر انسان در بذل آنها اقدام کند در واقع به خودش خدمت کرده است، زيرا خدا از همگان بى‌نياز است؛ ولى خداوند به سبب الطاف بيکرانش آن را به عنوان حاجتى از سوى خود گرفته است.

اين سخن درباره‌ مؤمنانى که داراى مقامات بالا هستند نيست، آنها نه فقط نصيبى از جان و مالشان، بلکه هرچه دارند را در راه خدا مى‌دهند. جمله‌ «لا حَاجَةَ لِلَّهِ» به معناى بى‌اعتنايى خداوند به چنين افرادى است که چيزى از جان و مال را در راه او نمى‌بخشند، زيرا کسى که به چيزى يا شخصى نياز ندارد طبعآ اعتنايى هم به او نمى‌کند، بنابراين جمله‌ مذکور با توجه به اين‌که خدا به هيچ‌کس نياز ندارد كنايه از بى‌اعتنايى است و منظور از بى‌اعتنايى اين است كه خدا آنها را از مواهب خاص و عنايات ويژه‌اش محروم مى‌سازد.

اين تعبير مانند بيان كنايه‌آميز ديگرى است كه در آيه‌ ۶۷ سوره‌ توبه درباره‌ منافقان آمده است: (نَسُوا اللهَ فَنَسِيَهُمْ)؛ «آنها خدا را فراموش كردند و خداوند نيز آنها را فراموش نمود» يعنى از رحمت خود محروم ساخت.

بعضى از مفسران نهج‌البلاغه در تفسير «نصيب» معناى ديگرى ذكر كرده‌اند كه با ظاهر عبارت سازگار نيست. گفته‌اند: منظور از «نصيب» كسانى هستند كه خدا آنها را به بلاهايى در مال يا جانشان گرفتار مى‌كند و اين ابتلا به بلا نشانه‌ اعتناى پروردگار به آنهاست، زيرا خداى متعال بر كسى كه به او اعتنا ندارد مصيبتى وارد نمى‌كند؛ ولى روشن است كه منظور از «نصيب» در مال و جان بذلِ بخشى از مال و جان در راه خداست نه گرفتار شدن به خسران مالى و بلاهاى نفسانى.

از آنچه در تفسير دو جمله‌ مذكور آمد روشن مى‌شود كه هر دو با هم كمال ارتباط را دارند، زيرا كسانى كه كوتاهى در عمل كنند (يعنى اعمالى دارند ولى كوتاهى مى‌كنند) خداوند آنها را مبتلا به غم و اندوه مى‌كند كه اين خود نوعى اعتناى به آنهاست. و امّا كسانى كه مطلقآ عملى نداشته باشند؛ نه بذل مال و نه بذل جان، خدا اعتنايى به آنها ندارد و حتى غم و اندوه بيداركننده را نيز بر آنان عارض نمى‌كند. از اين‌جا روشن مى‌شود كسانى مانند ابن‌ابى‌الحديد كه اين دو جمله را مستقل از يكديگر شمرده‌اند، راهى صحيح نپيموده‌اند.

انتهای خبر/