به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تنکابن ۲۴» امام علی (ع) افزود: «خداوندا! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مىکنند قرار ده و آنچه را که (درباره ما) نمىدانند بر ما ببخش»؛ (اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لا يَعْلَمُونَ).
از جمله امورى که در روايات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستايش افراد در برابر خود آنهاست، از این رو در روايات ديگرى مدح و ستايش نوعى ذبح شمرده شده است.
در روايتى از پيغمبر (صلىاللهعليهوآله) مىخوانيم: «إذا مَدَحْتَ أخاكَ فى وَجْهِهِ فَکَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى؛ هنگامى که برادرت را در برابرش مدح و ستايش كنى، مانند اين است كه كارَد بر گلويش مىكشى».
در حديثى از امام على بن ابىطالب (عليهالسلام) مىخوانيم که فرمود: «أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِحٍ مُتَمَلِّقٍ يُحْسِّنُ لَهُ الْقَبيحَ وَ يُبَغِّض إلَيْهِ النَّصيحَ؛ نادانترين مردم كسى است که به گفته ستايشکنندهاى که از راه تملق زشتىها را در نظرش زيبا جلوه مىدهد و زيبايىها را مبغوض مىدارد، مغرور شود».
اگر در آثار زيانبار مدح و ستايشهاى افراطى و تملقآميز خوب بينديشيم، خواهيم ديد که اثرات آن فوقالعاده مخرب است؛ از يك سو انسان را مغرور مىكند و همين غرور مانع راه تكامل او مىشود و از سوى ديگر عيوب و نقايص خود را نمىبيند، بلكه گاه آنها را حسن مىشمرد و در مقام اصلاح خويشتن برنمىآيد و از سوى سوم، غالباً به مداحان علاقه پيدا مىكند در حالى که آنان خواستههاى نامشروعى دارند و او به انجام خواستههاى نامشروعشان كشيده مىشود و عمل خود را به نوعى توجيه مىكند.
در اين جا سؤال معروفى مطرح مىشود که چگونه امام (عليهالسلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص يا گناه مىكند و از خدا آمرزش مىطلبد؟
بعضى در جواب اين گونه تعبيرات و تعابير ديگرى که در دعاها آمده و امامان معصوم (عليهمالسلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مىكنند، مىگويند: اين گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نيازى نداشتند.
اين توجيه، توجيه صحيحى به نظر نمىرسد و با لحن دعاها سازگار نيست، بهخصوص اين که از رواياتى استفاده مىشود آنان هنگام خواندن اين دعاها اشك مىريختند و به خود مىپيچيدند و بىتابى مىكردند.
جمع ديگر معتقدند که اينها همه به سبب ترک اولىهايى است که انجام دادهاند. معناى ترک اولى اين نيست که ـ نعوذبالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلكه ممكن است از مستحب مهمترى به مستحب كمترى منتقل شده باشند؛ مثلاً اگر كسى در اطراف خانهاش دو مسجد باشد، يكى دورتر و پرجمعيت و ديگرى نزديكتر و كم جمعيت، به يقين جماعت پرجمعيتتر ثوابش بيشتر است. حال اگر در جماعت دوم شركت كند، با اين که كار مستحب مهمى انجام داده ولى ترک اولىاى هم از او سرزده كه در جماعت پرجمعيتتر شركت نكرده است. اين گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى كسانى كه در مسير سير و سلوك إلىاللهاند عيب و نقص نيست ولى پيامبران و امامان معصوم (عليهمالسلام) آن را براى خود نوعى گناه مىشمردند و از آن استغفار مىكردند.
گاه ممكن است تمام كوشش خود را انجام مىدادند ولى باز هم اعمال خود را لايق مقام پروردگار نمىديدند و از آن استغفار مىكردند؛ مانند كسى كه مهمان بسيار محترمى دارد و آخرين تلاش خود را براى پذيرايى به خرج مىدهد و بعد مىگويد: «از اين كه توان بيش از اين نداشتم عذرخواهى مىكنم و شرمندهام».
اساساً، معصومان (عليهمالسلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لايق او نديده و مىگفتند: «ما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِك».
انتهای خبر/