به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تنکابن ۲۴، با نزدیک شدن به شب یلدا، بازارهای تنکابن شلوغتر از روزهای عادیاند؛ اما این شلوغی بیش از آنکه نشانه رونق خرید باشد، روایتگر تماشای ویترینها، مقایسه قیمتها و سبکسنگینکردن توان مالی خانوادههاست. بسیاری آمدهاند تا «ببینند»، نه لزوماً «بخرند». تورم فزاینده، فاصله عمیق میان درآمد و هزینه و فشار معیشتی، سبد یلدایی مردم را کوچکتر کرده است؛ بهویژه برای حقوقبگیران، کارگران و شاغلان فصلی که بخش مهمی از جمعیت این شهرستان را تشکیل میدهند.
یکی از شهروندان تنکابنی میگوید: «قبلاً یلدا بهونه دورهمی بود، حالا بیشتر بهونه حسابوکتابه. بعضی چیزها رو حذف میکنیم، نه از سر بیعلاقگی، از سر اجبار.»
در همین بازار، فروشندگان هم با واقعیتی دوگانه روبهرو هستند؛ قیمتها بالا رفته، اما فروش کمتر شده است. میوهفروشی در بازار تنکابن میگوید: «مردم حق دارن. وقتی دخل و خرج با هم نمیخونه، یلدا هم جمعوجور میشه. خیلیها دونهای میخرن یا فقط برای دلشون قیمت میپرسن.»
اما یلدا در تنکابن، فقط روایت بازار و قیمت نیست. اینجا، در غرب مازندران، یلدا هنوز بیش از آنکه «سفرهای پر» باشد، «دلی پر از خاطره» است.
در تنکابن، یا آنگونه که قدیمیها میگویند «شهسوار»، شب یلدا را «چِلّهشو» مینامند؛ شبی که آغاز چله بزرگ زمستان است. اینجا یلدا نه جشن تجمل، که آیین ماندن کنار هم است. خانهها از روزها قبل آماده میشوند، اما نه با خریدهای سنگین؛ بلکه با برکت طبیعت. خرمالوهایی که گوشه اتاق شیرینتر میشوند، گردوهای باغ، انارهای دانهشده و میوههایی که زمین و جنگل هدیه دادهاند.
سفره یلدای تنکابنیها ساده است، اما پرمعنا. کنار هندوانه و انار، خرمالو، پرتقال محلی، ازگیل (کنس)، سیبهای جنگلی و گردوی تازه نقش اول را دارند. گاهی نان محلی، پنیر و سبزی خشکشده تابستان هم به سفره میآید؛ نشانهای از پیوند انسان با زمین و فصلهایی که گذشتهاند.
در این میان، قصه مهمترین مهمان یلداست. مادربزرگ یا پدربزرگ، صاحب مجلساند. قصهها از زمستانهای سخت، از شالیزارهای زیر برف، از دیو سرما و خاطرات دور میآیند؛ روایتهایی که نسلها را در یک شب به هم پیوند میزنند.
فال و باورها نیز هست، اما نه برای پیشگویی؛ برای دلگرمی. باور قدیمی میگوید اگر یلدا با دل خوش بگذرد، زمستان سخت نمیشود. اگر کینهای در دل بماند، سرمایش ماندگار خواهد شد.
یکی از زیباترین رسمها، رفتن به خانه بزرگترهاست؛ جوانترها با سبدی ساده، اما با حضوری پررنگ. یلدا در تنکابن، شب کوتاهشدن فاصلههاست؛ شب احترام، پیوند و یادآوری.
از یکسو، فشار اقتصادی و کوچکشدن سفرهها؛ و از سوی دیگر، فرهنگی ریشهدار که اجازه نمیدهد چراغ این آیین خاموش شود. شاید انار کمتر شده باشد و آجیل از سفرهها عقب نشسته باشد، اما همدلی هنوز هست.
یلدا در تنکابن، یک شب نیست؛ یک یادآوری است. یادآوری اینکه در بلندترین شب سال، اگر دلها کنار هم باشند، حتی گرانی هم نمیتواند گرمای زندگی را بهطور کامل خاموش کند.
انتهای خبر/
✍️فاطمه کرمی
