به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تنکابن ۲۴، پس از دههیِ نخستِ محرمِ ۶۱ هجری قمری، کاروانِ اسرایِ کربلا، به دستورِ یزیدِ ملعون، از شامِ شوم به سویِ مدینه رهسپار شد.
اما قلبِ شکستهیِ زینبِ کبری (س) و امامِ سجاد (ع)، ندایی شنید؛ ندایی از سویِ خاکهایِ گرمِ کربلا، از سویِ اجسادِ بیکفنِ برادر و یاران. بازگردید به کربلا! این، فرمانِ عشق بود، فرمانِ وداعی دوباره.
کاروان، مسیر را تغییر داد. پس از حدود ۴۰ روز از شهادتِ اباعبدالله (ع) – در روزِ ۲۰ صفر سال ۶۱ هجری بر گورهایِ تازهیِ شهیدان حاضر شدند. اینجا بود که تاریخ، نخستین اربعینِ حسینی را به خود دید.
پایهایِ برهنهیِ زینب (س) بر خاکِ داغ، چشمانِ اشکبارِ امامِ سجاد (ع) بر مزارِ پدر، نالههایِ کودکانهیِ رقیه (س) و سکینه (س) بر سینهیِ بیجانِ پدر. باد، تنها نوازندهیِ آن مرثیهیِ عظیم بود.
این بازگشت، تنها یک زیارت نبود؛ یک اعلامِ حیاتِ دوباره بود. زینب (س)، مقتلِ گویایِ تاریخ، بار دیگر در کنارِ قتلگاه ایستاد تا روایتِ حقیقت را بر تارکِ زمان ثبت کند. خطبههایِ آتشینِ ایشان و امامِ سجاد (ع) در کوفه و شام، اکنون در سکوتِ معنویِ کربلا، به تأملِ عمیق و تجدیدِ عهد تبدیل شد.
تصور کنید حضرتِ علیاصغر (ع) را که چهل روز پیش در آغوشِ پدر به شهادت رسید، اکنون مزارش در کنارِ اوست. یا حبیببنمظاهر، آن یارِ وفادار، که پیکرش پس از شهادت، توسطِ قبیلهاش دفن شد و حالا اسیران بر مزارش حاضر میشوند. این تلاقیِ درد و وفا، اربعین را به اوجِ احساس میبرد.
زبانِ بریدهیِ حضرتِ زینب (س) که در شام خطبهای آتشین خواند، اکنون در سکوتی پر معنا، با نگاهش با برادر راز میگوید. اشکهایِ امامِ سجاد (ع)بر خاکِ پدر، نه نشانِ ضعف، که سفیرِ عظیمِ مبارزهیِ تا قیامت است.
اربعینِ نخستین، سنگِ بنایِ سنتی شد که هر ساله، دلهایِ شیفتهیِ حسین (ع) را از سراسرِ گیتی به سویِ کربلا میکشاند. پیادهرویِ اربعین، بزرگترین گردهماییِ بشری، تجلیِ زندهیِ همان عهدی است که در صفرِ سال ۶۱ بسته شد.
این سفر، بازسازیِ آن مسیرِ درد و عشق است؛ پایبرهنهگی بر خاک، استقبالِ مهرورزانهیِ میزبانان (مواکب)، زمزمهیِ زائران (یا حسین، یا زینب)، و آن اشتیاقِ سوزان برای لمسِ ضریحِ مطهر، همه و همه، حلقههایی از همان زنجیرهیِ ابدیِ محبتِ اهلِ بیت (ع) هستند.
اربعین، تنها اندوهِ گذشته نیست؛ نورِ راهِ آینده است. یادآوریِ این که چگونه یک زنِ اسیر (زینبِ کبری سلاماللهعلیها) و مردی (امامِ سجاد علیهالسلام)، با ایمانِ استوارشان، ستمشاهی را به زانو درآوردند و نامِ حسین (ع) را تا ابد بر تارکِ آزادگی و شرف نهادند.
پس امروز، وقتی نامِ اربعین میآید، تنها به یک واقعهیِ تاریخی ننگر. به آن کاروانِ دلشکستهای بیندیش که بر خاکِ پارهپارهیِ عزیزانشان ایستادند و با سکوتی آکنده از عزت، فریاد زدند: هستیم و شهیدِ شما زنده است! اربعین، تجدیدِ پیمانِ انسانیت با خونِ شهیدِ عدالت است. اربعین، پروازِ روح از قفسِ خاک به سویِ آسمانِ معناست. اربعین، ندایِ همیشهیِ “هل من ناصر ینصرنی؟”است که در گوشِ دلِ هر آزادهای طنینانداز میشود. آری، ای حسین! ما در رکابت هستیم، از آن روزِ اربعینِ نخست تا همیشهیِ تاریخ…
نویسنده: فاطمه کرمی
انتهای خبر/