تغيير حکم با تغيير شرايط
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تنکابن ۲۴» این سخن حکمت‌آمیز، در واقع پاسخی است به سؤالی که بعضی از یاران امام (علیه‌السلام) دربارهٔ تفسیر یکی از سخنان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کرده‌اند؛ به این صورت که:

«از امام (علیه‌السلام) دربارهٔ این گفتار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال شد که فرموده است: موهای سفید خود را تغییر دهید (رنگ و خضاب کنید) و خود را شبیه یهود نسازید»؛

(وَسُئِلَ (علیه‌السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله): غَیِّرُوا الشَّیْبَ، وَلا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ).

امام (علیه‌السلام) فرمود:

«این سخن را پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) زمانی فرمود که پیروان اسلام کم بودند؛ اما امروز که اسلام گسترش یافته و آرامش و امنیت برقرار گشته (و اسلام استقرار یافته است)، هر کسی مختار است (که رنگ و خضاب بکند یا نه)»؛

(فَقَالَ (علیه‌السلام): إِنَّمَا قَالَ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ذٰلِکَ وَالدِّینُ قُلٌّ، فَأَمَّا الآنَ وَقَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَأَمْرُؤٌ وَمَا اخْتَارَ).

«نِطاق» در اصل به‌معنای کمربند، و یا کمربندهای خاصی است که زنان به کمر می‌بستند؛ ولی در این‌جا به‌معنای محدوده و قلمرو است. بنابراین جملهٔ «اتَّسَعَ نِطَاقُهُ» یعنی قلمرو اسلام گسترش یافته است.

«جِران» به‌معنای قسمت پایین گردن شتر است که به‌هنگام استراحت، آن را بر زمین می‌نهد و تعبیر «ضَرَبَ بِجِرَانِهِ» کنایه از حاکمیت امنیت بر محیط اسلام است.

در آغاز اسلام، که شمار مسلمانان اندک بود و در میان آن‌ها گروهی از پیران نیز حضور داشتند، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اصرار داشت که پیران چهرهٔ جوان به خود بگیرند تا مایهٔ ترس و وحشت دشمن شوند و نشانی از ضعف در آن‌ها دیده نشود. به همین دلیل، دستور خضاب و رنگ کردن صادر شد.

منتها برای این‌که دشمنان، اعم از یهود و مشرکان، از نکتهٔ این کار باخبر نشوند و دوستان نیز احساس ضعف نکنند، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این دستور را مستند به عدم شباهت با یهود کرد، که این کار را به خود اجازه نمی‌دادند.

امام (علیه‌السلام) به این نکتهٔ دقیق اشاره می‌کند که هر حکمی تابع موضوع خود است؛ اگر موضوع تغییر یابد، آن حکم نیز عوض می‌شود؛ همان‌گونه که اگر شراب سرکه شود یا کافر مسلمان گردد، حکم آن تغییر پیدا می‌کند.

امام (علیه‌السلام) می‌فرماید: موضوع این حکم، رعب افکندن در دل دشمنان از طریق جوان‌نمایی پیران بوده و این مربوط به زمانی است که عدد مسلمانان کم بود؛ اما در عصر امام (علیه‌السلام) که اسلام سراسر منطقه را فرا گرفته بود و حکومت اسلامی تثبیت یافته بود، نه ترسی از مشرکان وجود داشت و نه خوفی از یهود. دیگر موضوعی برای رعب افکندن در دل دشمن، از طریق رنگ کردن موهای سفید، باقی نمانده بود.

در این‌جا دو سؤال پیش می‌آید:

سؤال اول: ما معتقدیم:

«حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ أَبَداً إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَحَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ؛

حلال و حرام اسلام تا دامنهٔ قیامت تغییرناپذیر است.»

این اصل با آنچه در این حدیث آمده چگونه سازگار است؟

مرحوم مغنیه در شرح نهج‌البلاغهٔ خود پاسخ خوبی به این سؤال داده است که با توضیحی آن را می‌آوریم:

احکام شرع دو گونه است:

۱. احکامی که بر اساس موضوعات ثابت و فطری تشریع شده‌اند، مانند نماز و روزه و حج و… که تغییرناپذیرند، همچون قوانین ثابتی که در جهان آفرینش حکم‌فرماست.

۲. احکامی که بر اساس موضوعات متغیّر وارد شده‌اند که با تغییر موضوع، حکم نیز عوض می‌شود؛ مثلاً می‌دانیم که خرید و فروش خون و اعضای بدن انسان در سابق جزو محرّمات بود، زیرا هیچ فایدهٔ مباحی نداشت؛ ولی امروز که برای نجات جان مصدومان یا پیوند اعضا آثار حیات‌بخش دارد، کاملاً قابل خرید و فروش به قیمت‌های بالا است.

امثال این احکام در میان احکام اسلامی کم نیست.

مسئلهٔ رنگ‌آمیزی موهای سفید نیز که در این کلام نورانی به آن اشاره شده، از همین قبیل بوده است. زیرا پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در زمانی که یارانش کم بودند و در میان این عدهٔ کم، جمعی از ریش‌سفیدان حضور داشتند، این دستور را صادر کرد تا چهرهٔ پیرمردان جوان شود و سبب ترس دشمن گردد (علاوه بر این‌که در روحیهٔ خود آن‌ها نیز اثر می‌گذارد و روح جوانی در آن‌ها جوانه می‌زند). اما هنگامی که شرایط عوض شد و جمعیت مسلمانان به‌قدری فزونی یافت که وجود پیرمردان با محاسن سفید در میان آن‌ها تأثیری در قوت و قدرت مسلمانان نداشت، طبیعتاً حکم هم عوض می‌شود.

واضح است که حدیث «حَلالُ مُحَمَّدٍ…» اشاره به بخش اول دارد.

شبیه این موضوع، چیزی است که در بعضی از روایات آمده است؛ از امام باقر (علیه‌السلام) سؤال شد:

ما شنیده‌ایم پیامبر (و یارانش) در طواف، با سرعت و شبیه دویدن حرکت می‌کردند. آیا ما هم این‌گونه عمل کنیم یا به‌طور معمولی راه برویم؟

آن بزرگوار پاسخ دقیقی به این سؤال دادند، فرمودند: پیامبر اکرم این دستور را در ماجرای حدیبیه داد تا قریش چابکی آن حضرت و یارانش را ببینند (و بترسند). ولی جمعی از عامه، به‌سبب غفلت از این موضوع که این یک حکم موقّت و در شرایط خاصی بوده است، هنوز این کار را ادامه می‌دهند؛ ولی من و پدرم در طواف، راه می‌رویم.

سؤال دوم: می‌دانیم که خضاب یکی از مستحبات است؛ چگونه امام (علیه‌السلام) می‌فرماید: امروز هر کس مختار است بین خضاب و ترک آن؟

پاسخ این سؤال این است که در آن زمان، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای یاران مسن خود الزام کرده بود که خضاب کنند. و امام (علیه‌السلام) می‌فرماید: آن الزام اکنون برطرف شده و هر کس آزاد است. و این امر، منافاتی با استحباب خضاب ندارد چراکه ممکن است آثار دیگری در روحیهٔ خود انسان، همسر، فرزندان و اطرافیان او داشته باشد.

وَسُئِلَ (عليه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلي الله عليه و آله): «غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ»

وَ قَالَ عَلَيهِ السِّلَامُ

إِنَّمَا قَالَ (صلي الله عليه و آله) ذَلِکَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الاْنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ، وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ، فَامْرُوٌ وَ مَا اخْتَارَ.

ازامام (عليه السلام) درباره اين گفتارپيامبر (صلي الله عليه و آله) سؤال شد که فرموده است: «موهاى سفيد خود را تغيير دهيد (و آن را رنگ و خضاب کنيد) و خود را شبيه يهود نسازيد».

امام (عليه السلام) در پاسخ فرمود:

اين سخن را پيامبر (صلي الله عليه و آله) زمانى فرمود که پيروان اسلام کم بودند اما امروز که اسلام گسترش يافته و آرامش و امنيت برقرار گشته (و دين استقرار يافته است) هر کسى مختار است (که رنگ و خضاب بکند يا نه).

انتهای خبر/

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.