به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تنکابن ۲۴» امام (عليهالسلام) در اين گفتار حکيمانه و گهربارش مىفرمايد:
«برترين نوع پارسايى، مخفى داشتن پارسايى است» (أَفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ).
اين سخن اشاره به برنامهاى است که زاهدان رياکار براى جلب قلوب مردم انتخاب مىکنند؛ لباسهاى ساده و مندرس و گاه از کرباس و خانهاى محقر و طعامى بسيار ساده براى خود برمىگزينند تا مردم به آنها اقبال کنند و گاه آنها را مستجابالدعوه پندارند و از اين طريق مقامى در اجتماع پيدا کنند و يا اموالى را پنهانى گرد مىآورند. بسيار مىشود که زندگانى درونى و بيرونى آنها با هم بسيار متفاوت است و با توجه به اينکه رياکارى نوعى شرک و خودپرستى است، آنها ظاهراً زاهد ولى در باطن مشرکاند و گاه سرچشمهى خطراتى براى جامعه مىشوند.
زاهد واقعى آن کس نيست که به سراغ دنيا رفته، ولى چون آن را به چنگ نياورده ناچار لباس زهد به خود پوشيده است. زاهد واقعى کسى است که دنيا به سراغش آمده و او آن را نپذيرفته و زندگى زاهدانه را بر نعيم دنيا ترجيح داده است. همانگونه که اميرمؤمنان على (عليهالسلام) در خطبهى ۳۲ نهجالبلاغه مىفرمايد «وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ، فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ، وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ، وَ لَيْسَ مِنْ ذلِکَ فِي مَرَاحٍ وَ لا مَغْدًى» برخى از آنها کسانى هستند که ناتوانىشان آنها را از رسيدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان از همهجا کوتاه شده؛ آنگاه خود را به زيور قناعت آراسته و به لباس زاهدان زينت بخشيدهاند، در حالىکه در هيچ زمان ـ نه در شب و نه در روز ـ در سلک زاهدان راستين نبودهاند.
بسيارى از بنيانگذاران مذاهب باطله نيز در سلک همين زاهدان رياکار بوده و هستند. به تعبيرى ديگر: زاهد کسى است که وابستهى به دنيا و اسير آن نباشد، نه آنکس که دستش از همهچيز تهى است. همانگونه که اميرمؤمنان على (عليهالسلام) در تفسير زهد از آيهى شريفه (لِکَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ) استفاده کرده است و مىفرمايد «تمام زهد در دو جمله از قرآن آمده است: خداوند سبحان مىفرمايد: بر گذشته تأسف نخوريد و به آنچه به شما داده شده است دلبسته و شاد نباشيد.»
امام (عليهالسلام) در روايت ديگرى که در غررالحکم آمده، تعبير جالب ديگرى دارد. مىفرمايد «الزُّهْدُ أَقَلُّ ما يُوجَدُ، وَ أَجَلُّ ما يَعْهَدُ، وَ يُمْدَحُهُ الْکُلُّ، وَ يَتْرُکُهُ الْجُلُّ» زهد و پارسايى کميابترين چيزها و ارزشمندترين آنهاست، همگان آن را مىستايند، ولى اکثر مردم به آن عمل نمىکنند.
اين سخن را با ذکر دو نکته پايان مىدهيم:
۱. اگر سؤال شود چگونه مىتوان زاهد بود و زهد را پنهان کرد؟
در پاسخ مىگوييم: شخص زاهد بايد در مجامع مانند ديگران رفتار کند؛ مثلاً اگر سر سفرهاى است که غذاهاى مختلف در آن است، مقدارى از هرکدام تناول کند؛ نه اينکه همهى غذاها را کنار بزند و مثلاً به نان و پنيرى قناعت کند. و از نظر لباس، لباس سادهى معمولى بپوشد، نه لباس غير متعارف زاهدانه. و به اين ترتيب مىتواند در باطن زاهد باشد و در ظاهر فردى معمولى.
۲. هرگاه زاهد به زهدش افتخار کند و آن را اظهار نمايد، در واقع زاهد نيست چراکه دلبستگى به زهد و افتخار به آن و جلب نظر مردم از اين طريق، خود عين رغبت به دنيا و بر ضد زهد است.
انتهای خبر/