
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «تنکابن ۲۴» امام (عليهالسلام) در اين سخن کوتاه و پرمعنا دعوت به اعتدال در بذل و بخششهای مالی میکند، میفرمايد: «سخاوتمند باش و در اين راه اسراف مکن و در زندگی حسابگر باش و سختگير مباش»؛ (کُنْ سَمْحاً وَ لا تَکُنْ مُبَذِّراً، وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لاتَکُنْ مُقَتِّراً).
میدانيم که بسياری از علمای اخلاق اسلامی، تمام فضايل اخلاقی را حدّ وسط ميان افراط و تفريط میدانند. اين مسئله هرچند عموميت ندارد، ولی در مورد بسياری از صفات از جمله فضيلت سخاوت صادق است که ميان دو صفت رذيله قرار گرفته است: اسراف و تبذير، بخل و تقتير.
«مُبذِّر» از مادّهی «تبذير» از ريشهی «بذر» (بر وزن نذر) در اصل به معنای پاشيدن دانه است؛ ولی چون اين واژه در مورد اموال به کار رود، به کسانی اطلاق میشود که اموال خود را به صورت نادرست مصرف کرده و آن را حيف و ميل میکنند. معادل آن در فارسی امروز «ريختوپاش» است و تفاوت آن با اسراف اين است که اسراف، مصرف بیرويه و تبذير، اتلاف بیرويه است. البته اين در صورتی است که اين دو واژه در مقابل هم قرار گيرند؛ ولی هرگاه جداگانه استعمال شوند، ممکن است مفهوم عامی داشته باشند.
«مُقَتِّر» از مادّهی «تقتير» در اصل به معنای تنگ گرفتن است و هنگامى که در مورد اموال به کار رود، به معنای بخيل و خسيـس بودن است. «مُقَدِّر» از مادّهی «تقدير» به معنای مديريت صحيح اموال است که حدّ وسط ميان تبذير و تقتير است.
قرآن مجيد دربارهی مُبذِّرين میفرمايد «وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْکينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيرآ * إِنَّ الْمُبَذِّرينَ کانُوا إِخْوانَ الشَّياطينِ» يعنی «حقّ خويشاوندان و مستمندان و واماندگان در راه را ادا کن و تبذير مکن، چراکه تبذيرکنندگان برادران شيطاناند».
در جای ديگر، دربارهی صفات والای بندگان برگزيده و عبادالرحمان میفرمايد «وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ کانَ بَيْنَ ذلِکَ قَوامآ» یعنی «آنها کسانی هستند که وقتى انفاق میکنند، نه اسراف میکنند و نه بخل و سختگيری دارند، و در ميان اين دو، حدّ اعتدال را رعايت میکنند».
در روايتی از امام صادق(عليهالسلام) با ذکر مثالی روشن و جالب اين حدّ اعتدال بيان شده است. راوی میگويد «فَأَخَذَ قَبْضَةً مِنْ حَصَى وَ قَبَضَهَا بِيَدِهِ فَقَالَ: هَذَا الإِقْتَارُ الَّذِي ذَکَرَهُ اللَّهُ فِي کِتَابِهِ، ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى کَفَّهُ کُلَّهَا، ثُمَّ قَالَ: هَذَا الإِسْرَافُ، ثُمَّ أَخَذَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى بَعْضَهَا وَ أَمْسَکَ بَعْضَهَا وَ قَالَ: هَذَا الْقَوَامُ» يعنی امام مشتی از سنگريزه برداشت و محکم در دست خود گرفت، سپس فرمود: بخل و اقتار که خداوند فرموده همين است. آنگاه مشت ديگری برداشت و چنان دست خود را گشود که همهی آن روی زمين ريخت، فرمود: اين اسراف است. سپس مشت ديگری برداشت و آن را طورى گشود که مقدارى در کف دست باقی ماند و مقدارى از لابهلای انگشتان فرو ريخت، فرمود: اين همان قوام است (که در قرآن مجيد آمده است).
در شأن نزول آيه ۲۹ سورهی «اسراء» نيز آمده است که سائلی از پيامبر اکرم(صلیاللهعليهوآله) تقاضای پيراهن کرد. پيامبر(صلیاللهعليهوآله) پيراهن خود را به او بخشيد و همين امر سبب شد که آن روز نتواند برای نماز به مسجد برود. اين جريان سبب شد که زبان منافقان باز شود و بگويند: محمد خواب مانده يا مشغول لهو و سرگرمی شده و نمازش را به فراموشی سپرده است. (ولی هنگامى که از جريان کار باخبر شدند، شرمنده گشتند). آيهی مذکور نازل شد و به پيامبر(صلیاللهعليهوآله) چنين دستور داد «وَ لا تَجْعَلْ يَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومآ مَحْسُورآ» يعنی «دست خود را بر گردن خويش زنجير مکن (و انفاق و بخشش را ترک منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را مگشاى که خانهنشين شوی و مورد سرزنش قرار گيری و از کار خود فرومانی».
در اينجا اين سؤال پيش میآيد که تأکيد بر ميانهروی در انفاق چگونه با ايثار (مقدّم داشتن ديگران بر خويشتن) که در حالات بسياری از پيشوايان آمده، سازگار است؟ مانند آنچه در شأن نزول سورهی «دهر» و داستان مسکين و يتيم و اسير آمده و بهدنبال آن آيهی شريفه «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکِينآ وَ يَتِيمآ وَ أَسِيرآ»
نازل شد.
پاسخ اين سؤال روشن است: مسئلهی اعتدال، حکمی عام است و ايثار حکمی خاص که مربوط به موارد معيّنی است. بهعبارت ديگر: در مسئلهی انفاق، اصل بر اعتدال است و ايثار يک استثناست. علاوهبراين، دستور به ايثار مربوط به جايی است که بخشش فراوان، نابسامانی فوقالعادهای در زندگی انسان ايجاد نکند و ملوم و محسور نگردد. در غير اينصورت، بايد از دستور اعتدال پيروی کرد.
انتهای خبر/