از لبیک کودکانه تا فریاد ملی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تنکابن ۲۴ به نقل از «بلاغ» شب هفتم محرم، حال و هوای دیگری داشت. صدای طبل و سنج در کوچه‌ها می‌پیچید و نوای «یا حسین» کودکان با زمزمه‌ مادر شهید آمیخته بود. مادری با چشمانی اشک‌آلود نذری می‌داد و زیر لب، دشمنان کودک‌کش را نفرین می‌کرد. فضا سرشار از اندوه و غرور بود. در دل حسینیه بزرگ شهر، جایی میان بیرق‌های سیاه و اشک‌های بی‌امان، حال و هوایی موج می‌زد که بیشتر از اندوه، نشانی از غرور داشت. انگار امسال، مجلس حسین (ع) صحنه‌ای بود برای تجلی عزت، ایستادگی و سربلندی ملتی که دل به کربلا داده و جان به راه وطن.

در آن فضا، چیزی فراتر از عزاداری جریان داشت. چشمانم میان اشک مادران، قدم‌های استوار نوجوانان، و پرچم‌هایی که در دست کودکان بالا می‌رفت، تصویر تازه‌ای از محرم را می‌دید. صدای مداحی با شعارهای مقاومت گره خورده بود و اشک‌ها، رنگ بیداری داشتند نه فقط سوگ. هر گوشه حسینیه، روایتی زنده از عشق، غیرت و ایستادگی بود.

آن سال‌های جنگ تحمیلی که دختری ۴ ساله بودم، فقط از پدر شنیدم از شب‌هایی که همه محله دور یک چراغ می‌نشستند، از روزهایی که با یک روضه، دل‌ها متحد می‌شد اما حالا با تمام وجود حس کردم آنچه پدر می‌گفت فقط خاطره نبود، میراث بود؛ میراثی از غیرت زینبی زنان این خاک و شجاعت مردانه‌ای که هنوز در رگ‌های این ملت می‌جوشد. امسال، محرم را نه فقط با گوش و چشم، که با گوشت و خونم لمس کردم.

هم غیرت زینبی مادران سرزمینم را، که اشک می‌ریزند و نذری می‌دهند، هم شجاعت پدرانی را که پرچم شهیدشان را با افتخار بلند نگه‌ داشته‌اند. محرم امسال برایم آغاز فهمیدن بود؛ فهمیدن اینکه حتی دختربچه‌های ۴ ساله هم می‌توانند در صف حسینیان، سهمی داشته باشند.

صدای نوازش دادن و لالایی خواندن پدری از گوشه حسینیه شنیده می‌شد؛ نزدیک‌تر شدم؛ اینطور می‌گفت «لالا لالا، شهیدونِ بِلارم/ لالا شِه پهلوونو بِلارم….» صدای گریه و همهمه اطرافیان بلند و بلندتر شد؛ پدری در وصف پسر لالایی می‌خواند.

در همین حال‌و‌هوا، با کربلایی محمدرضا اکبری پیرغلام حسینیه هم‌کلام شدیم. مردی میانسال، با چفیه‌ای بر دوش و چشمانی پر از حرف، می‌گوید: ما این ایام را فقط برای سوگواری نمی‌شناسیم، محرم یعنی فریاد حق در برابر ظلم. این ملت با خون سردارهایش، با لبخند شهید دانشمنداش، با اشک مادرهای داغ‌دیده‌اش، پای پرچم حسین ایستاده چراکه محرم امسال، برای ما محرم رشادت و بیداری است.

او در ادامه، با اشاره به همبستگی مردم در برابر فتنه‌ها و فشارهای دشمن گفت: ما سال‌هاست یاد گرفتیم کنار هم باشیم. دشمن می‌خواهد تفرقه ایجاد کند اما مردم ما آگاه و بیدارند و محرم هر سال ما را دور یک پرچم جمع می‌کند. هیأت‌ها، خانه‌های مردم، همه جا بوی عشق حسینی و غیرت ایرانی می‌دهد.

کودکان، پرچم‌داران فردای مقاومت

پیرغلام حسینیه در پاسخ به سوألم که چرا امسال این همه کودکان روضه می‌خوانند، توضیح داد: فرزندم، این‌ها نسل جدید کربلایند. دشمن فهمیده باید از دل بچه‌ها آغاز کند، ما هم باید در دل آن‌ها حسین را زنده نگه داریم. روضه‌خوانی این کوچولوها فقط تمرین نوحه نیست، تمرین فهمیدن راه حق است. امسال، این بچه‌ها دلشان بیشتر از همیشه با اباعبدالله بوده و هر کدامشان مثل رقیه‌اند، مثل قاسم، آماده برای اینکه نام حسین را فریاد بزنند. این روضه‌ها، دژ محکم آینده ما خواهد بود.

او در پایان صحبت‌هایش می‌گوید: آن‌هایی که کربلای امروز را با چشم دیدند، صدای مظلومیت را شنیدند و با گوشت و پوست، سختی‌ها را لمس کردند، می‌دانند که این اشک‌ها فقط برای گذشته نیست؛ بلکه برای فردایی روشن و مقاوم است.

همبستگی حسینی

در گوشه‌ای از حسینیه، دختری نوجوان با چادری مشکی و سربند «یا زینب» ایستاده بود. خجالتی اما محکم. وقتی از او خواستم درباره حال‌وهوای امسال محرم بگوید، لبخندی زد و گفت: نرگس محمدی هستم، ۱۳ ساله و عاشق امام حسینم.

نرگس ادامه داد: محرم امسال برای من فرق داشت. وقتی دیدم مردم چطور کنار هم نذری می‌دهند، پرچم بلند می‌کنند، اشک می‌ریزند و به هم کمک می‌کنند، حس غرور کردم. دلم بیشتر برای کشورم تپید. انگار همه‌ ما یک خانواده شدیم، زیر پرچم امام حسین (ع).

او در ادامه با صدایی آرام اما پرشور گفت: من عاشق وطنم هستم. وقتی خبر شهید شدن مدافعان وطن یا دانشمندامان را شنیدم، ناراحت شدم اما بیشتر از آن، افتخار می‌کنم. حس می‌کنم محرم امسال پر از پیام ایستادگی برای مردم ما است. همین که کنار هم گریه می‌کنیم، یعنی قوی‌ هستیم یعنی دشمن نمی‌تواند ما را از هم جدا کند.

نرگس می‌گوید که همیشه از مادرم در مورد امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) می‌پرسم؛ دوست دارم، درس بخوانم و گوش به فرمان رهبر، در خط مقدم نابودی دشمن بایستم، ما بچه‌های امروز به کسی مانند ترامپ کله زرد اجازه حرف زدن نخواهیم داد.

به گزارش بلاغ؛ محرم امسال، تنها موسم سوگواری نیست؛ صحنه‌ای از اتحاد ملی، جوششی از عشق به اهل‌بیت و تبلوری از غیرت ایرانی است. در کوچه‌ها و هیأت‌ها، از صدای گریه کودک چهارساله تا فریاد بلند نوجوانان، یک پیام واحد شنیده می‌شود «ما ایستاده‌ایم.»

این حضور نسل‌های مختلف، از مادران داغ‌دیده تا نوجوانان انقلابی، نشان می‌دهد که فرهنگ عاشورا همچنان در رگ‌های جامعه جاری است. همان‌طور که پیرغلامان بر حفظ سنت‌ها پافشاری می‌کنند، کودکان و نوجوانان با زبان خود، روضه را زندگی می‌کنند و آینده این راه را روشن نگه می‌دارند.

در روزگاری که دشمنان ما و خصوصاٌ رژیم کودک‌کوش صهیونیستی، تلاش دارند باور و هویت ما را نشانه بگیرند، محرم امسال ثابت کرد که ملت ایران هنوز هم «کربلایی» فکر می‌کند، «زینبی» می‌ایستد و «حسینی» فریاد می‌زند. این شب‌ها، نه فقط برای سوگواری که برای تقویت روح مقاومت است.

دوباره صدای طبل می‌آید. اما این بار نه فقط نوای عزا، که آهنگ حماسه است. ملت هنوز در مسیر کاروان عاشوراست؛ همان کاروانی که مرز میان حق و باطل را روشن می‌کند.

گزارش: بهنار مقدس

انتهای خبر/

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.